حکایت بهلول | حکایت بهلول و آب انگور

حکایت بهلول و آب انگور | حکایتهای کهن و طنز و نغز ایرانی

حكايات و كلمات و اشعار بهلول دستورالعمل زندگي با شرافت و مشوق شهامت اخلاقي و صلابت ديني است.
کد خبر: 3581
حکایت بهلول و آب انگور | حکایتهای کهن و طنز و نغز ایرانی

بهلول در تاريخ تشيع به عنوان مظهر و مثال مقاومت منفي و سرمشق تقّيه و حكيمي پاكباز و گريزان از خدمت ستمكاران شناخته شده است.

حكايات و كلمات و اشعار او دستورالعمل زندگي با شرافت و مشوق شهامت اخلاقي و صلابت ديني است.

بهلول در ادبيات و فرهنگ اسلامي به خصوص بين شيعيان در رديف لقمان حكيم قرار دارد و سخنانش الهام بخش نويسندگان و شاعران و ضرب‌المثل مي‌باشد.

كلمه بهلول در لغت عرب به معني مرد خندان يا كسي كه خوبي‌هاي زيادي دارد است.

حکایت بهلول و آب انگور 

یکی از دوستان بهلول گفت: ای بهلول! من اگر انگور بخورم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: اگر بعد از خوردن انگور در زیر آفتاب دراز بکشم، آیا حرام است؟ بهلول گفت: نه! پرسید: پس چگونه است که اگر انگور را در خمره ای بگذاریم و آن را زیر نور آفتاب قرار دهیم و بعد از مدتی آن را بنوشیم حرام می شود؟

بهلول گفت: نگاه کن! من مقداری آب به صورت تو می‌پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! بهلول گفت: حال مقداری خاک نرم بر گونه ات می پاشم. آیا دردت می آید؟ گفت: نه! سپس بهلول خاک و آب را با هم مخلوط کرد و گلوله ای گلی ساخت و آن را محکم بر پیشانی مرد زد!

مرد فریادی کشید و گفت: سرم شکست! بهلول با تعجب گفت: چرا؟ من که کاری نکردم! این گلوله همان مخلوط آب و خاک است و تو نباید احساس درد کنی، اما من سرت را شکستم تا تو دیگر جرات نکنی احکام خدا را بشکنی!




کپی لینک کوتاه خبر: https://tarfandeto.ir/d/3ga993

پربیننده ترین




اخبار داغ



دیدگاه ها


ناشناس یک سال پیش

خیلی عالی

یک سال پیش

داستان بهلول جالب بود